اخبار

روایتی متفاوت از جنگ و محیط زیست در «فریاد بی صدا»

به گزارش روزنامه صبا فرامرز وکیلی سال گذشته با فیلم بلند داستانی “جانسودا“، در بخش بین‏ الملل جشنواره فیلم فجر حضور داشت فیلمی که محصول مشترک ایران و تایلند بود.

او حالا مدتی است دومین پروژه بلند خود را کلید زده است. یک فیلم مستند / داستانی بلند که این‏ بار هم وکیلی در آن سراغ از سینماگران یک کشور دیگر رفته و محصولش را با لهستانی ‏ها شریک شده است. “فریاد بی‏ صدا” در حال فیلمبرداری در ایران است و قسمتی نیز اینجا و در لهستان و با حضور بازیگری مطرح از سینمای لهستان تصویربرداری خواهد شد. فیلم روایتی است از محیط زیست ایران و جنگ جهانی دوم بر اساس فصل مشترک این دو موضوع و نگاهی متفاوت دارد به حقوق جانداران. ماجرا هم در دو بازه زمانی جنگ جهانی دوم و اکنون روایت می شود.

در زمان حال، فردی برای تحقیق درباره بازماندگان جنگ جهانی دوم به ایران می‏ آید و محیط زیست ایران و زمان گذشته هم از زبان یکی از بازماندگان روایت می شود. با او به این بهانه به گفت و گو پرداختیم.
می ‏گویید در “فریاد بی ‏صدا” روایت محیط زیست ایران و جنگ جهانی دوم، فصل مشترکی دارد. چه نوع رابطه ای بین این دو برقرار کرده‏ اید؟
منظورم از قصل مشترک این دو، روایتی متفاوت و توامان از جنگ و محیط زیست بود. حیوانی در ایران روز های جنگ جهانی دوم، به علت شکار مادرش توسط شکارچیان به دست نیرو های خارجی می ‏افتد و این ماجرایی می شود که شکار و جنگ هم چنان ادامه دارد. جنگ همه جانداران را تهدید می کند و شکار هم انقراض حیوانات را در پی خواهد داشت.

ذات سینمای مستند، استناد به واقعیت است. در حالی که می ‏دانیم سینمای داستانی بر خلاف این، مبتنی بر تخیل و قصه‏ پردازی است. “فریاد بی صدا” مستندی داستانی است. این یعنی خواسته بین این دو پل بزند. فیلم شما چه ربط وثیقی به این دو تعریف از سینمای مستند و داستانی دارد؟
پاسخی که من به این سوال می‏ دهم نظر شخصی من است و ممکن است عده ای با قسمتی یا کل آن مشکل داشته باشند. این فیلم به خودی خود یک مستند است. من با تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده ‏ام در هر بخش چه جنگ و چه محیط زیست، یک داستان را از دل این سوژه ‏ها بیرون آورده ‏ام تا هم در راستای تعاریف ذهنی من باشد و هم بتوانم هدایتش کنم به سمتی که فیلم از من می‏ خواهد و اتفاقا این دو داستان را با فصل مشترک شان به هم ارتباط داده ‏ام. در عین حال این فیلم از تکنیک ‏های سینمای داستانی بی‏ بهره نیست البته تکنیک‏ هایی که در خدمت داستان و سوژه فیلم است.

کفه ترازوی شما در این فیلم بیشتر بر استناد سنگینی می کند یا بر داستان پردازی؟
بیشتر بر استناد استوار است چرا که داستان هایی که من در مستند تعریف می‏ کنم از بطن کار است و کم پیش می آید که بخواهم از خودم داستان به آن اضافه و کم کنم مگر واقعا فیلم ایجاب کرده باشد. در مستند های قبلی ام نیز این‏گونه کار می‏ کردم. مثلا مستند جان مستر که من را به سینمای داستانی تشویق کرد هم این‏گونه است آخرین کار مستند من است که سال 91 تولید شده و در چند جشنواره مختلف داخلی و خارجی هم شرکت داشته و در برخی نامزد دریافت جایزه بوده و در برخی دیگر جایزه هم دریافت کرده است.

تولیدات ما در سینمای مستند داستانی انبوه نیست. حیات سینمای مستند داستانی در ایران چه گونه حیاتی است؟ آیا تا کنون به رسمیت شناخته ‌شده است؟
به نظر من، فیلم مستند در خیلی از کشور ها آن‏طور که باید و شاید دیده نمی شود و اهمیت واقعی خود را نزد عموم مردم ندارد. در ایران حتی شاید بیشتر از کم ‏توجهی جهانی به آن توجه نشود ولی در سال‏ های اخیر شوک‏ هایی وارد شده که مردم را به سمت مستند سوق دهد و فکر می‏ کنم وضع کمی بهتر شده. از این رو به نظر من مستندی که داستانی را هم دنبال می کند حتما در جذب مخاطب موفق‏ تر خواهد بود.

شاید مستندسازان، اغلب به خاطر جذابیت بیشتر فیلم‏ های داستانی، به سراغ مستند داستانی بروند‌ و شما هم به همین دلیل از این شیوه بهره برده‌اید. به نظرتان چون سینمای مستند هیچ گاه مخاطب پر شمار ندارد این راه، می تواند به نوعی مخاطب را با سینمای مستند آشتی دهد؟
به هر حال این روایت‏ های داستانی هستند که مخاطب را درگیر می کنند و در ذهنش می‏ مانند. البته در برخی از مستند ها جذابیت سوژه یا ارائه تصاویر زیبا و .‌.‌. ممکن است بیننده‏ هایی را جذب کند ولی به نظر من در ذهن نمی ‏ماند و اثر نمی کند. این موضوع برای زمانی است که فیلم دیده می شود و نه بیشتر.

شما چنان‏ که گفته ‏اید، از بازیگران مطرح سینمای لهستان در این فیلم بهره برده‏ اید. می‏ دانیم که در لهستان به سینمای مستند بسیار اهمیت می دهند. تا آن جا که حتی کیشلوفسکی، کارگردان مشهور اروپای شرقی، همزمان که بهترین فیلم هایش را می‏ ساخت، به عنوان مستندساز هم مطرح بود. بازیگران لهستانی‏ ای که در فیلم شما بازی می کنند هم با همین ذهنیت، بازی در یک فیلم مستند را پذیرفته اند؟ فکر می کنم کمتر بازیگر مطرح ایرانی بپذیرد، در چنین پروژه‏ های مهجوری که فی ‏نفسه مخاطب چندانی ندارد، بازی کند.
بازیگری که ما انتخاب کردیم هم رزومه کاری خوب دارد و هم موفقیت‏ های خوبی در زمینه بازی داشته است و این که شما می‏ گویید کمتر کسی قبول می کند، به نظر من انسان در هر موقعیتی بنا بر درگیری‏ های شخصی‏ اش ممکن است حضور در هر پروژه ‏ای را مشتاقانه بپذیرد. شاید این مستند، دغدغه این بازیگر است. حال آن که در نظر داشته باشیم که این بازیگر، شخصیت خودش را هم بازی می کند.

سینمای مستند لهستان، در دوران پس از جنگ، نقش عمده‏ ای در بازسازی فرهنگی این کشور داشته است و در کل، فیلم مستند در این کشور اهمیتی فراتر از حد معمول دارد. مستند شما به هر حال، محصول مشترک لهستان و ایران است. چقدر امید به دیده ‏شدن فیلم تان در آنجا و شرکت در جشنواره ‏هایی چون ورشو و .‌.‌. دارید؟
همیشه امیدوار هستم و برای این پروژه شاید بیشتر از همیشه.

عوامل : کارگردان و تهیه‏ کننده : فرامرز وکیلی، سرمایه‏ گذار : مصطفی وکیلی، مدیر فیلمبرداری : امین جعفری، صدابردار : علی خطیبی، مدیر تولید : مجتبی مطلبی، برنامه ‏ریز و دستیار یک : منصور میرشکاری، گروه کارگردانی : منصور میرشکاری و علی الفت، گریمور : مرجان سلمانیان، عکاس : پویا مظفریان، تصویربردار پشت صحنه و مترجم : محمد رضا زردشتی.